محمد واعظزاده خراسانیمحمدواعظ زاده خراسانی، از جمله بزرگانی است که بیشتر عمرش را در راه خدمت به قرآن، احادیث و معارف اسلامی، صرف نموده است. (متولد ۱۳۰۴ش.) فهرست مندرجات۲ - پدر و خاندان ۳ - سرگذشت شیخ مهدی ۳.۱ - محبوبیت نزد مراجع ۳.۲ - تبلیغ و ارشاد ۳.۳ - موضع سیاسی ۳.۴ - کشف حجاب ۳.۵ - رحلت شیخ مهدی ۴ - مکتب خانه ۵ - هجرت به نجف اشرف ۵.۱ - بازگشت به ایران ۶ - اساتید مشهد ۷ - هجرت به قم ۸ - مشایخ اجازه ۹ - تشویق آیتالله بروجردی ۱۰ - تالیفات ۱۱ - پژوهشی در قرآن ۱۲ - حضور در دانشگاه ۱۳ - مسؤولیتهای اجرایی ۱۴ - ویژگیهای برجسته ۱۵ - اندیشههای سیاسی ۱۶ - پانویس ۱۷ - منبع ۱ - تولددر سال ۱۳۰۴ش (۲۳ ذیقعده ۱۳۴۳ق) در شهر مقدس مشهد و در خانوادهای مذهبی و روحانی، فرزندی متولد شد که نامش را محمدنهادند. پدرش حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی از خطبای به نام مشهد، از همسر اولش صاحب سه دختر و یک پسر و از همسر دومش دارای چهار دختر و چهار پسر شد. استاد محمد واعظ زاده از همسر دوم میباشد. [۱]
مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۲، ص۳۵۲-۳۵۳.
۲ - پدر و خاندانپدرش حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی (۱۳۷۰-۱۲۸۶ق.) فرزند ملا احمد واعظ خراسانی (۱۳۰۳-۱۲۴۰ق.) فرزند حاج محمدحسین واعظ مشهدی، از محدثان و واعظان مشهور قرن سیزدهم هجری، معروف به «افصح الواعظین» فرزند محمد حسن مدرس از وعاظ مشهور مشهد بود. این خاندان حدود ۲۰۰ سال در راه وعظ و ارشاد و تدریس علوم اسلامی به مسلمانان خدمت نمودند. ۳ - سرگذشت شیخ مهدیحاج شیخ مهدی نزدیک به هفتاد سال به وعظ و ارشاد مردم اشتغال داشت و در منبر دارای سبک و روش خاصی بود. او پس از ذکر آیات و روایات، برای روشن شدن مطلب داستانی نقل میکرد، آنگاه وارد مباحث علمی میشد. ساده و روان سخن میگفت. ایشان دارای حافظهای قوی بود، از این روی محفوظاتش زیاد بود. در این باره سخن حاج شیخ عباس قمی (از دوستان قدیمی خود) را نقل میکرد و میگفت: به من فرمود «اطلاعات و محفوظات تو، از من بیشتر است.» [۲]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۴-۲۵.
۳.۱ - محبوبیت نزد مراجعحاج شیخ مهدی، نزد علما و مراجع از محبوبیت خاصی برخوردار بود. در سفر به نجف اشرف با اینکه منبری جوانی بود، به توصیه مرحوم آخوند خراسانی شبها در صحن حضرت امیر مؤمنان علی علیهالسّلام ، بین در بازار بزرگ و باب طوسی که مسجد خضرا آنجا واقع شده است، منبر میرفت. وی سالها در نجف اشرف منبر میرفت و چون مجالس گوناگونی داشت، برای هر گروه، مطالبی مخصوصی تهیه میکرد. در مسجد «عمران» نجف اشرف، که مرجع بزرگ آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمةاللهعلیه نماز میخواند، منبر میرفت و شرکت کنندگان بیشتر طلاب، فضلا و علما بودند و سید ابوالحسن اصفهانی نیز پس از اقامه نماز جماعت، مینشست و به سخنان وی، گوش میداد. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی رحمةاللهعلیه علاقهای خاص به وی داشت، و او را خصوصی به حضور پذیرفت. فرزندش آیتالله محمد واعظ زاده، که گاهی همراه پدر در این ملاقاتها، حضور مییافت، میگوید: «علاقه مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم پدرم، طرفینی بود، پدرم به ایشان خیلی علاقه داشت، و عقیده داشت، ایشان، مرجعی واجدالشرایط است و باید مردم، از ایشان تبعیت کنند.» [۳]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۵-۲۷.
۳.۲ - تبلیغ و ارشادشیخ مهدی علاوه بر نجف اشرف و کربلا، در بیوت مراجع و بزرگان نیز منبر میرفت و برای تبلیغ به شهرهای مختلف خراسان، چون نیشابور، کاشمر، تربت و... استانهای یزد، اصفهان، تهران و حتی بخارا مسافرت مینمود. [۴]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۷.
۳.۳ - موضع سیاسیواعظ خراسانی با مشروطه مخالف بود و علیه آن در مسجد گوهرشاد، سخنرانی میکرد. زمانی که نامهای سری راجع به مشروطیت از سوی مرحوم آخوند خراسانی، بعد از شش ماه، مبنی بر انحراف مشروطیت از مسیر اصلی و این عبارات «... بر هر مسلمانی واجب است که با مشروطیت، مبارزه کند.» به دست علمای مشهد رسید، برخی از علما از وی خواستند بر فراز منبر برود و نامه آخوند را برای مردم بخواند! شیخ مهدی واعظ با شوخی گفت: «آن وقت که حضرات منبری، تلگرافهای علما را میخواندند و جایزه میگرفتند، ما نبودیم، اکنون که این نامه را هر کس بالای منبر بخواند، زنده ازمنبر پایین نمیآید و موافقین مشروطه، قطعه قطعه اش میکنند، از ما برای منبر دعوت میشود! در عین حال، من منبر میروم و نامه را هم میخوانم، اما به شرط این که شما حضرات علما، بیایید پای منبر بنشینید.» اما این شرط تحقق پیدا نکرد و نامه مرحوم آخوند خراسانی، هیچ گاه در مجامع عمومی خوانده نشد.» [۵]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۷-۲۸.
۳.۴ - کشف حجابزمانی که رضا خان دستور کشف حجاب را صادر کرد و ماموران چادر از سر زنان کشیدند، مردم مشهد در مسجد گوهرشاد گرد آمدند و شیخ بهلول سخنرانی کرد. با حمله ماموران حادثهای غم انگیز رقم خورد و بسیاری از مردم به خاک و خون کشیده شدند و تعداد زیادی از علما از جمله میرزا احمد آقازاده (کفایی) فرزند آخوند خراسانی، شیخ مرتضی آشتیانی، سید هاشم نجف آبادی ... دستگیر و تبعید شدند. شیخ مهدی واعظ اگرچه آن زمان به عنوان یک روحانی سیاسی مطرح نبود، علیه کارهای ضد اسلامی رضا خان، مانند کشف حجاب و... سخنرانی کرد و در حادثه مسجد گوهرشاد نیز حضوری جدی داشت. وی آن روز توانست از دست ماموران بگریزد و با کمک همسایهها، در مکان امنی مخفی شود. او نزدیک به چهار سال به صورت مخفیانه زندگی کرد و سرانجام با آزاد شدن علمای تهران، از مخفیگاه بیرون آمد و همراه فرزندش محمد واعظ زاده راهی عتبات عالیات شد. [۶]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۹-۳۰.
۳.۵ - رحلت شیخ مهدیحاج شیخ مهدی بعد از کسالت شدیدی در تهران در سال ۱۳۲۹ش. به رحمت ایزدی پیوست. مرحوم آیتالله بهبهانی با صدور اعلامیهای، از خدمات ایشان تجلیل به عمل آورد و بزرگانی چون آیات سید ابوالقاسم کاشانی، محمد نهاوندی نویسنده تفسیر «نفحات الرحمان فی تفسیر القرآن»، سید احمد خوانساری و خطبا و وعاظ بزرگ تهران و جمعیت عظیمی از مردم در تشییع جنازه آن مرحوم شرکت نمودند. آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی بر پیکرش نماز خواند و سپس جنازه مطهرش به مشهد مقدس منتقل شد و بعد از تشییعی باشکوه به خاک سپرده شد. [۷]
مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲.
۴ - مکتب خانهآیت الله محمد واعظ زاده در سن پنج ـ شش سالگی برای فراگیری قرآن وارد مکتب خانه گردید و بعد از مدتی به دبستان رفت و هم زمان گلستان سعدی را در یک مدرسه علمی آموخت. [۸]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۴.
۵ - هجرت به نجف اشرفپدرش شیخ مهدی در اواخر سلطنت رضاخان، پس از حادثه مسجد گوهر شاد و گذراندن چهار سال زندگی مخفیانه، با فرزندش محمد به تهران رفت و از آنجا عازم کربلا شد و پس از مدتی در نجف اشرف ساکن شد. محمد واعظ زاده که در آن زمان چهارده سال بیشتر نداشت، تحصیلات حوزوی را شروع کرد و طی اقامت سه ساله (۱۳۱۸ تا ۱۳۲۱ش) دروس مقدماتی ( صرف، نحو، منطق) و مقداری از کتاب «مطول» و شرح لمعه را فرا گرفت. آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی، اوضاع نجف را، در این برهه از تاریخ، این گونه بیان میکند: «... در آن زمان، دولت انگلستان، به بهانه حفظ پایگاههای خود، دولت مورد نظر خود را روی کار آورد. لذا علما به مبارزه برخاستند و علیه دولت انگلستان و دست نشاندگان او در عراق، مردم را به مبارزه دعوت نمودند مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آیتالله شیخ علی قمی، مرحوم کاشف الغطاء و... علیه نیروهای بیگانه و وجوب شرکت در مبارزه علیه انگلیس، فتوا دادند. آن زمان، ریاست و زعامت حوزه علمیه نجف، با مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی بود، ایشان ابتدا از نظر مالی در مضیقه بود و نمیتوانست با این بودجه کم، طلاب و فضلا را از نظر مالی اداره کند، اما بعد از پایان جنگ جهانی، وضع ایشان از نظر مالی، بهبود یافت، و شهریهای برای طلاب برقرار کرد و این گشایش باعث شد، جوانان بسیاری از ایران، برای کسب و فراگیری علوم دینی، به حوزه علمیه نجف، بیایند و برخی از آنها، از فضلای به نام شوند.» [۹]
مجله حوزه، ش ۴۱، ص۲۴-۳۶ (با اندکی تلخیص).
۵.۱ - بازگشت به ایرانشیخ محمد در سال ۱۳۲۱ش به ایران بازگشت و تحصیلات خود را ا سال ۱۳۲۸ش در حوزه علمیه مشهد ادامه داد. این حضور با خروج حوزه علمیه مشهد از رکود حاصل از قیام گوهرشاد مصادف بود تا این زمان مدارس بزرگ تعطیل بود و عدهای از طلاب ناچار به نجف و قم هجرت کرده بودند و تعدادی هم جذب ادارات دولتی شده بودند. [۱۰]
چشم و چراغ مرجعیت، ص۲۰۵.
۶ - اساتید مشهد۱ ـ میرزا احمد مدرس یزدی (۱۳۰۶ـ ۱۳۹۱ق.) : واعظ زاده مدتی در دروس شرح لمعه، قوانین و مکاسب ایشان شرکت نمود. ۲ ـ آیتالله میرزا هاشم قزوینی (۱۳۰۶ـ ۱۳۹۱ق.) [۱۱]
گلشن ابرار، ج۴، ص۵۳۹.
۳ ـ شیخ سیف الله ایسی میانجی (۱۳۸۲ق.) : از فضلا و حکمای معاصر و اهل شهرستان میانه بود. در جوانی به مشهد آمد و تا پایان عمر به تدریس «فنون حکمیه» اشتغال داشت. کتاب «مطارح الفحول» از یادگارهای اوست. ایشان در اوایل ماه صفر سال ۱۳۸۲ق. وفات یافت و طبق وصیتش در دامنه شرقی کوه سنگی، در جوار مرقد آقا بزرگ حکیم و شیخ اسدالله آرمید. [۱۲]
تاریخ علمای خراسان، ص۲۸۶.
۴ ـ آیتالله کاظم دامغانی (۱۳۱۶-۱۴۰۱ق.) : وی در روستای شمس آباد دامغان متولد شد و مقدمات را در همان شهر شروع نمود. سپس به مشهد مهاجرت نمود و سطوح عالیه را نزد اساتید بزرگ ان زمان مشهد، فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. وی از مراجع بزرگواری، همچون میرزا محمدحسین نایینی، سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا محمد آقازاده اجازه اجتهاد گرفت. از شیخ آقا بزرگ تهرانی، علامه سمنانی و آیتالله بروجردی نیز اجازه روایت گرفت. ایشان در دهم تیر سال ۱۳۶۰ش (۲۷ شعبان ۱۴۰۱ق.) در مشهد درگذشت و در دارالزهد حرم رضوی آرمید. [۱۳]
مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
[۱۴]
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۵-۱۰۸.
۵ ـ حسین بجستانی (م: ۱۳۵۶ش.): از علمای نامدار و اساتید حوزه علمیه خراسان بود. در سن ۸۱ سالگی در تهران درگذشت و جنازه اش روز ششم مهر ماه سال ۱۳۵۶ش. به مشهد انتقال یافت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. [۱۵]
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۷۷.
[۱۶]
روزنامه خراسان، ۶/ ۷/ ۵۶.
۶ ـ آیتالله مجتبی قزوینی (۱۳۱۸-۱۳۸۶ق.) [۱۷]
گلشن ابرار، ج۶، ص۱۷۸.
۷ ـ میرزا احمد آقازاده (کفایی) (۱۳۰۰-۱۳۹۱ق): وی در سال ۱۳۰۰ق در شهر نجف متولد شد، تحصیلات مقدماتی را نزد اساتیدی چون زین العابدین شاهرودی و شیخ ابراهیم دشتی گذراند و دروس سطح را نزد آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و برادر خود میرزا محمد آقازاده فراگرفت. او درس خارج فقه و اصول را نزد پدرش آموخت. در زمان حیات پدر (۱۳۲۹ق) به ایران آمد و ریاست علمی حوزه مشهد را برعهده گرفت. در نهایت در روز ششم دی ماه سال ۱۳۵۰ش. بر اثر سکته مغزی در شهر مشهد درگذشت و جنازه اش پس از تشییع باشکوه، در محل توحید خانه حرم مطهر رضوی دفن گردید. [۱۸]
گلشن ابرار، ج۶، ص۲۵۰-۲۵۱.
۸ ـ آیتالله سید یونس اردبیلی (۱۲۹۶-۱۳۷۷ق.): [۱۹]
گلشن ابرار، ج۷، .
ایشان در خانودهای روحانی، در اردبیل چشم به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر به انجام رسانید و برای ادامه تحصیل به زنجان رفت. وی در سال ۱۳۱۰ق. به نجف هجرت نمود و از بزرگان آن زمان حوزه نجف بهرهها برد، سپس به کربلا مسافرت نمود و مورد توجه میرزا محمد تقی شیرازی قرار گرفت و رسیدگی به امور طلاب به وی واگذار شد. مدتی هم سرپرستی حوزه نجف را به عهده داشت. در سال ۱۳۴۸ق. بر اثر چشم درد به اردبیل و بعد از پنج سال به مشهد رفت و به تدریس و اداره امور دینی شهر پرداخت. در جریان کشف حجاب علیه رژیم پهلوی موضع گیری نمود و دستگیر شد. در نهضت ملی صنعت نفت، بیت ایشان مرکز تصمیم گیریهای چهرههای مذهبی و سیاسی مشهد بود. در سال ۱۳۷۶ق، بار دیگر به نجف اشرف سفر کرد و مورد استقبال جامعه روحانیت و تودههای مردم قرار گرفت، یک سال بعد، مریض احوال به تهران بازگشت. وی در ۲۱ ذی القعده سال ۱۳۷۷ق. در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت و پیکرش به مشهد حمل شد و در دارالسعاده حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. [۲۰]
مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۱، ص۶۱-۶۲.
۹ ـ آیتالله میرزا مهدی اصفهانی (۱۳۰۳-۱۳۶۵ق.) [۲۱]
مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۳، ص۳۶۳.
۷ - هجرت به قمشیخ محمد واعظ زاده در اواخر تابستان ۱۳۲۸ش. راهی قم و تا سال ۱۳۳۹ش. در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود و در طول این مدت فقط تابستانها به مشهد میرفت. در این مدت در درس خارج فقه و اصول و رجال آیتالله بروجردی شرکت کرد. بیش از نه سال نیز در درس خارج آیتالله گلپایگانی حاضر شد و کتاب حج بر اساس کتاب «عروة الوثقی» را در محضر ایشان فراگرفت. در درس آیتالله سید محمد حجت کوه کمری نیز حاضر و در این درس با آیتالله سید علی سیستانی (مرجع تقلید بزرگ شیعیان) هم بحث شد. وی مدتی نیز در درس خارج (خیارات و مکاسب) آیتالله سید صدرالدین صدر شرکت نمود. به درس خارج اصول امام (از اول استصحاب تا پایان اصول) در مسجد محمدیه و دروس دیگر (غیر از فقه و اصول) همچون امور عامه «شفا» رانزد علامه محمدحسین طباطبایی آموخت و در درسهای خصوصی ایشان درباره فلسفه و رد مارکسیسم هم شرکت کرد. [۲۲]
چشم و چراغ مرجعیت، ص۲۱۳-۲۱۶ (با اندکی تغییر).
۸ - مشایخ اجازهاستاد محمد واعظ زاده، از تعدادی از بزرگان آن زمان حوزه، اجازاتی به صورت کتبی و شفاهی، در مورد نقل حدیث دریافت نمود، از جمله: ۱ ـ شیخ آقا بزرگ تهرانی (م: ۱۳۴۸ش.) . ۲ ـ محمدصالح حائری معروف به علامه سمنانی (۱۲۹۸-۱۳۹۱ق.) . ۳ ـ علامه سید محمدحسین طباطبایی (م: ۱۳۶۰ش.) . ۴ ـ آیتالله رامهرمزی۵ ـ آیتالله سیدحسین بروجردی: از وی اجازه نقل حدیث به صورت شفاهی گرفت. [۲۳]
خلاصهای از زندگی استاد واعظ زاده خراسانی، ص۱.
۹ - تشویق آیتالله بروجردیاستاد محمد واعظ زاده خراسانی پس از ورود به حوزه علمیه قم، در درس خارج فقه و اصول حضرت آیتالله بروجردی به صورتی فعال شرکت کرد. او در این زمینه میگوید: «... هنگام شرکت بنده در درس فقه آن بزرگوار، موضوع تدریس، کتاب «صلاة مسافر» بود، بنده درس را با دقت مینوشتم، روزی مرحوم مطهری، که با یکدیگر رفت و آمد داشتیم و از قدیم آشنا بودیم، نوشته مرا دید، خیلی خوشش آمد، گفت: میبایست نوشته شما را به آقا، نشان بدهم. مرحوم مطهری، درصدد این کار بود که روزی پس از درس، که آقا پیاده به طرف منزل میرفت، فرصت را غنیمت شمرده و بنده را به ایشان معرفی کرد و نوشته مرا هم به آقا نشان داد، آقا فرمود: «خیلی خوب.» (البته قبلا در سفر مشهد مرا چند بار دیده بود و فورا تشخیص داد). روز بعد، قبل از درس، روی منبر، فرمود: «بلی، آقازاده واعظ خراسانی به قم آمدهاند و بحث را خیلی خوب نوشتهاند که قابل تقدیر است. این امر، باعث شد که آقا، مرا بشناسد و شهریهای که برای دیگر طلاب مقرر بود برای بنده هم مقرر شود.» [۲۴]
چشم وچراغ مرجعیت، ص۲۱۳-۲۱۴.
۱۰ - تالیفاتاز استاد محمد واعظ زاده خراسانی، آثاری در موضوعات مختلف، به چاپ رسیده است، از جمله: ۱ ـ تصحیح و تحقیق دو کتاب «المقنع و الهدایة» از شیخ صدوق. ۲ ـ شرکت فعال در تالیف کتاب «جامع احادیث الشیعه». ۳ ـ گردآوری و تصحیح و انتشار مقالات کنگره شیخ طوسی در سه جلد. ۴ ـ گردآوری و تصحیح و انتشار کتاب رجال و فهرست شیخ طوسی از سوی کنگره در ۲ جلد. ۵ ـ تحریر مقالات بسیاری در مجله مکتب اسلام، نشریه دانشکده الهیات مشهد. نشریه مشکوه به زبان فارسی، مجله الارشاد، رسالة القرآن، رسالة الثقلین و رسالة التقریب به زبان عربی. ۶ ـ سخنرانیها و تحقیقاتی درباره استاد شهید مرتضی مطهری، که در یادنامههای ایشان و در کتابی با عنوان «سه گفتار درباره استاد شهید مطهری» چاپ شدهاند. ۷ ـ تصحیح و ترجمه کتاب «الجمل و العقود فی العبادات» از شیخ طوسی. ۸ ـ سخنرانی و مقالاتی راجع به وحدت و تقریب که بخشی از آنها در کتاب «ندای وحدت» چاپ شده است. ۹ ـ مصاحبههای فراوانی، که بخشی از آنها در کتاب «پیام وحدت» و ویژه نامههای کنگرههای وحدت، و مجله حوزه و ویژه نامههای علامه محمدتقی جعفری و حجة الاسلام فلسفی چاپ شده است. ۱۰ ـ تقریرات درس استادان، در مشهد و قم در فقه و اصول در چند جلد. ۱۱ ـ مقالاتی راجع به امام و انقلاب در کتاب «امام خمینی و انقلاب اسلامی». ۱۲ ـ مقدمه و تقریظ بر کتابهایی چون: مقدمه مفصل سلسله کتب رجالیه حضرت آیتالله برجرودی، که زیر نظر استاد واعظ زاده در مشهد چاپ شده است. مقدمه الوسائل العشر، از شیخ طوسی که از سوی انتشارات جامعه مدرسین در قم چاپ گردید. و آثار دیگری چون: مقدمات تفسیر هدایت، ترجمه جوامع الجامع، فرهنگ لغات قرآن، فروغ قرآن، امیرالمؤمنین اسوه وحدت، کلمات قرآن، کتاب رسول الله از شیخ ابوزهر، فهرست شیخ طوسی، رجال کشی، چاپ دانشگاه فردوسی مشهد به فارسی، مقدمه کتاب قوارع القرآن، ناصریات، کنزالعرفان، بدایة المجتهد، المعجم فی فقه لغة القرآن، نصوص فی علوم القرآن، نصوص فی الاقتصاد الاسلامی و... به زبان عربی. ۱۳ ـ طرح و مشارکت در تالیف «المعجم فی فقه لغة القرآن و سر بلاغته» که زیر نظر وی در گروه قرآن بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در دست تالیف است و تا کنون چند جلد از آن چاپ شده است. ۱۴ ـ طرح و مشارکت در تالیف کتاب «نصوص فی الاقتصاد الاسلامی کتابا و سنة و فقها» که در گروه اقتصاد اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، تالیف و تا کنون دهها جلد از آن چاپ شده است. ۱۵ ـ طرح و مشارکت در تالیف کتاب «نصوص فی علوم القرآن» که در گروه قرآن بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس چاپ شده است. ۱۶ ـ گردآوری احادیث عترت از طرق اهل سنت، با شرکت دیگران که در قم چاپ شده است. ۱۷ ـ کلیاتی در تاریخ فقه که بخشی از آن در مجله دانشکده الهیات مشهد چاپ شده است. [۲۵]
خلاصهای از زندگینامه و آثار استاد واعظ زاده خراسانی، ص۵-۳.
[۲۶]
علوم حدیث، ص۱۹۷، ش ۳، ۱۳۷۷.
۱۱ - پژوهشی در قرآنواعظ خراسانی در اوایل ورود به حوزه علمیه و هنگامی که از دروس سطح فارغ نشده بود، از بیانات قرانی و تفسیری پدر بزرگوارش در مسجد هندی نجف اشرف و سپس در مشهدمقدس از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ش. در مسجد گوهرشاد، بهرههای فراوان برد، زیرا شیخ مهدی، در ماههای مبارک رمضان در نجف و مشهد مقدس، هر شب حدود ۵/۲ تا ۳ ساعت، هر سال در یک موضوع بحث میکرد و عمدتا بحثهایش ریشه تفسیری و قرآنی داشت. آیت الله واعظ زاده میگوید: «به خاطر دارم، یک ماه رمضان در نجف اشرف، در مسجد هندی، تفسیر سوره یوسف را مورد بحث قرار داد و به قدری لطائف و نکات ادبی و اخلاقی را با بیان شیرین و آرام خود فرمود که حلاوت آنها هنوز از کام من بیرون نرفته است...» از دیگر جلساتی که در زمینه تفسیر قرآن فعالیت میکرد و استاد واعظ زاده از آن جلسات بهره مند میشد، میتوان به جلسات «کانون نشر حقایق اسلامی» اشاره نمود، بدین صورت که پس از مراجعت از عتبات و استقرار در مشهد، چند سال به کانون نشر حقایق اسلامی رفت و آمد داشت. مرحوم محمد تقی شریعتی مؤسس این کانون، شبهای شنبه برای حاضران که غالبا فرهنگی بودند، درس تفسیر میگفت. ایشان در تفسیر، صاحب نظر بود و نمونه آرای تفسیری وی در کتاب «تفسیر نوین» که تفسیر سور قصار قرآن است، دیده میشود. استاد واعظ زاده در بیشتر جلسات مرحوم محمد تقی شریعتی تا سال ۱۳۲۸ش. زمان هجرت به قم، شرکت میکرد و پس از مراجعت از قم به مشهد، در سال ۱۳۳۹ش. بار دیگر به کانون میرفت و گاهی به جای مرحوم شریعتی، تفسیر میگفت که مورد پسند ایشان نیز بود. [۲۷]
میراث ماندگار، دفتر اول (مجموعه مقالات قرآنی)، ص۳-۱۵.
از دیگر اساتید قرآنی استاد واعظ زاده، میتوان به مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی اشاره نمود که گاهی اوقات در اثنای درس فقه و اصول، آیاتی را تفسیر میکرد. همچنین حاج شیخ مجتبی قزوینی نیز در دروس معارف خود، عمدتا به آیات قرآن و روایات تمسک میجسته و درسهای تفسیر ایشان در کتابی به نام «بیان الفرقان» جمع آوری شده است. [۲۸]
میراث ماندگار، دفتر اول (مجموعه مقالات قرآنی)، ص۱۵.
در قم نیز، از نظرات تفسیری و قرآنی آیتالله بروجردی در اثنای درس فقه و اصول ایشان بهره میبرد. به درس تفسیر مرحوم آیتالله حاج میرزا ابوالفضل زاهدی در مدرسه فیضیه هم میتوان اشاره کرد که برای طلاب، از روی کتاب «جوامع الجامع» تدریس میکرد. [۲۹]
میراث ماندگار، دفتر اول (مجموعه مقالات قرآنی)، ص۱۶.
۱۲ - حضور در دانشگاهیکی از پربارترین دورههای زندگی ایشان، حضور در دانشگاه فردوسی مشهد برای تدریس است. درسال ۱۳۳۹ش. از وی برای تدریس در دانشگاه فردوسی دعوت شد و او با تشویق شهید مظلوم، آیتالله دکتر بهشتی، در دانشکده معقول و منقول سابق (الهیات و معارف اسلامی) به تدریس مشغول شد. استاد واعظ زاده خراسانی، در زمینههای تفسیر قرآن، فقه، فقه الحدیث، تاریخ تفسیر، تاریخ حدیث، تاریخ علوم عقلی، تاریخ فقه، تاریخ علوم اسلامی، تاریخ اسلام و گاهی فلسفه و کلام به تدریس و ارشاد دانشجویان همت گماشت و سالها به عنوان استاد تمام وقت دانشگاه به تربیت نسل جوان این مرز و بوم پرداخت. چندی هم در دانشگاه علوم اسلامی رضوی دانشگاه تربیت مدرس و دانشکده الهیات تهران، تدریس نمود. آغاز اشتغال رسمی و دائمی ایشان در دانشگاه با درس تفسیر همراه بود و این درس تا سال ۱۳۷۵ ش. همواره ادامه داشت. استاد سالها مدیر گروه قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد بود و وی این عنوان را برای اولین بار در دانشکده الهیات مشهد مطرح کرد و بعدا در تهران و سایر نقاط کشور رایج گردید. در مدتی که در دانشگاه مشغول تدریس بود، در دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا تقریبا تمام سوره حمد و بقره و بخشی از سوره آل عمران و نیز سورههای قصار را تدریس کرد. ایشان بیان میکند: «... گاهی جزوه تهیه میکردم که بخشی از سوره بقره و آل عمران را شامل میگردید و بسیاری از اوقات، از کتاب تفسیر (سورههای قصار) تالیف شیخ محمد عبده و افراد دیگری استفاده کردم. در دوره کارشناسی ارشد از کتاب (تفسیر موضوعی) تالیف دکتر محمد البهی از استادان جامع ازهر، و گاهی در همین دوره و در دوره دکتری، کتاب (آیات الاحکام) فاضل مقداد را تدریس میکردم.» [۳۰]
خلاصهای از زندگینامه و آثار آیتالله واعظ زاده خراسانی، ص۲.
بعد از انقلاب، مدتی در دانشگاه علوم اسلامی رضوی، برای دانشجویان تفسیر سوره انفال و برای دانشجویان مدرسه باقرالعوم قم که به مشهد رفته بودند، علوم قرآنی و تفسیر قرآن را تدیس کرد. در دانشکده الهیات تهران تفسیر و بعد در دانشگاه تربیت مدرس «مفردات راغب» را درس میداد و سالهای اخیر، در دانشگاه مذاهب اسلامی که هنگام دبیر کلی مجمع جهانی تقریب تاسیس شد، تفسیر و آیات الاحکام را تدریس میکرد. در دانشگاه مذاهب، جزوه درسی از سورههای فتح، حجرات، صف، حشر و منافقین از دو کتاب (التفسیر الواضح) استاد محمد محمود حجازی (از استادان جامع الازهر) و تفسیر (الکاشف) علامه محمد جواد مغنیه (از علمای بزرگ شیعه در لبنان) را همراه هم تدریس میکرد. علاوه بر تدریس دروس دینی و معارف اسلامی و تفسیر دانشگاه، چند رساله کارشناسی ارشد و دکترا درباره تفسیر با راهنمایی ایشان، تهیه گردید، از جمله: ۱ ـ آهنگ قرآن کریم از دیدگاه کتاب و سنت. ۲ ـ سبک علامه طباطبایی در فقه و آرای تفسیری دیگر مفسران. ۳ ـ زنان در قرآن. ۴ ـ مسایل اقتصادی در تفسیر المیزان. ۵ ـ روش شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر روح الجنان. ۶ ـ لطایف بلاغی و ادبی در سوره یوسف. [۳۱]
میراث ماندگار، دفتر اول، (مجموعه مقالات قرآنی) ص۱۸-۱۹.
۱۳ - مسؤولیتهای اجراییاستاد محمد واعظ زاده علاوه بر تدریس در حوزه و دانشگاه، به فعالیتهای فرهنگی و اجرایی دیگر نیز اشتغال داشته، از جمله: ۱ ـ برگزاری کنگره هزاره شیخ طوسی در سطح جهانی، در سال ۱۳۵۰ش. با شرکت علما و پیشوایان فرق مختلف اسلامی و عدهای مستشرقان (به مناسبت هزارمین سال ولادت شیخ طوسی). ۲ ـ سرپرستی نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد. ۳ ـ همکاری با مجله آستان قدس رضوی و بعدا تصدی مسؤولیت و مدیریت آن. ۴ ـ شرکت در کنگرههای مختلف در داخل و خارج کشور، قبل و بعد از انقلاب اسلامی. ۵ ـ دبیر کلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، با حکم مقام معظم رهبری: (لازم با ذکر است که مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در راه نزدیکی و تقارب میان فرق مختلف اسلامی از جمله شیعه و سنی و از بین بردن اختلافات ساختگی و تعصبات نادرست، فعالیت مینمایند و میکوشد، میان مسلمانان وحدت و الفت برقرار نماید.) ۶ ـ تاسیس دانشگاه مذاهب اسلامی با ابتکار و اشراف ایشان در تهران. ۷ ـ عضویت در هیات امنای دانشگاه مذاهب اسلامی، مدرسه عالی شهید مطهری، دانشگاه علوم رضوی، شورای عالی کتابخانه ملی. ۸ ـ مدیریت گروههای قرآن و اقتصاد اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. ۹ ـ مجله رسالة التقریب به اشراف وی توسط مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به زبان عربی منتشر میگردد و حاوی مقالات و سخنرانیهای عربی استاد است. [۳۲]
خلاصهای از زندگی نامه آیتالله واعظ زاده خراسانی، ص۳.
۱۴ - ویژگیهای برجستهاستاد واعظ زاده خراسانی از جمله بزرگانی است که بیشتر عمرش را در راه خدمت به قرآن، احادیث و معارف اسلامی، صرف نموده است. از جمله ویژگیهای برجسته ایشان میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: ۱ ـ تلاش علمی گسترده در حوزههای علمیه و دانشگاهها. ۲ ـ تحقیق و پژوهش گسترده در حوزه تفسیر، فقه، اصول و... ۳ ـ تالیف دهها جلد اثر ارزنده در معرفی دین و معارف اسلامی. ۴ ـ تصحیح دهها کتاب ارزنده. ۵ ـ حضور جدی در گروههای پژوهشی. ۶ ـ شرکت در حلقه درس و تحقیق علما و مراجع عظام. ۷ ـ حضور در حوزه و دانشگاه جهت تدریس. ۱۵ - اندیشههای سیاسیاستاد محمد واعظ زاده همان گونه که در نهج البلاغه آمده است، وجود حکومت اسلامی را در راس مسائل اسلامی میداند و شیرازه کل امور در اسلام، را حکومت اسلامی معرفی میکند. او اعتقاد دارد که ضامن اجرای بسیاری از احکام اسلامی، حتی بسیاری از احکام عبادی، مانند نماز جمعه، نماز جماعت، برگزاری حج ... است و اجرای این احکام برعهده حاکم اسلامی است و حاکم اسلامی دارای شرایطی میباشد، از جمله: ۱ ـ عدالت: اساس حکومت اسلامی است. ۲ ـ امانت داری: حاکم اسلامی باید خود را امانت دار مردم بداند، نه قیم و مالک آنان. ۳ ـ رعایت حق. ۴ ـ صداقت و صحت عمل. ۵ ـ فروتنی و همگرایی با مردم. ۶ ـ اهتمام به مشورت با اهل حل و عقد و صاحب نظران. ۷ ـ علم. ۸ ـ قدرت. ۹ ـ رعایت سنت: حاکم باید قانون ثابت و دائم خدا و رسول و حاکم اسلامی را به دقت رعایت کند. ۱۰ ـ تقوا. [۳۳]
فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه، ش ۴ و ۵ سال ۱۳۸۲، ص۱۶۴-۱۶۷.
استاد در زمینه اختیارات حاکم اسلامی اعتقاد دارد که اختیارات رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در حدود احکام الهی محدودیت و حد و مرزی ندارد و در کلیه مسائل سیاسی، مالی و اقتصادی و همانند آنها، در چارچوب مقررات اسلامی دستش در همه زمینهها باز است، و به آنچه مصلحت بداند عمل میکند و نباید پنداشت که آن حضرت، تنها امام جمعه و جماعت اسلام است و انکار آن انکار ضروریات اسلام شمرده میشود. شعییان نیز، همین عقیده را درباره ائمه علیهمالسّلام دارند و ولایت ائمه را محدود نمیدانند، جز همان مرزهای احکام الهی، و کسانی هم که قائل به ولایت مطلقه فقیه هستند، همین گستره را برای فقیه جامع الشرایط که به مقام رهبری رسیده و به اصطلاح حاکم مبسوط الید شمرده میشود، قایل هستند. آنان میگویند: اختیاراتی که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به عنوان حاکم و نه به عنوان شارع و ائمه به عنوان حاکم و نه عنوان امام معصوم داشتهاند، عینا فقیه مبسوط الید که جانشین امام است، دارا میباشد و دستش در همه زمینهها باز است و از لحاظ قلمرو حکومتش نامحدود است، و کسی نمیتواند به او بگوید: شما فقط در زمینه عبادات حکم صادر کنید و کارهای دیگر مملکت را به ما واگذار کنید. [۳۴]
فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه، ش ۴ و ۵ سال ۱۳۸۲، ص۱۶۹-۱۷۰.
استاد واعظ زاده در زمینه تقریب بین مذاهب اسلامی نیز اعتقاد دارد: «اگر قرار باشد واقعا تقریب بین مذاهب اسلامی واقع شود، تنها به لفظ و تعارفات مجلسی و سخنرانیهای ظاهری اکتفا نشود، بلکه بایدمذاهب اسلامی معروف کنونی یعنی مذاهب اربعه اهل سنت، و دو مذهب شیعه (امامیه و زیدیه) به اضافه مذهب «اباضیه» که دارای فقه و تاریخ و یک حکومت مستقل در عمان هستند، همدیگر را به عنوان مذهب رسمی اسلامی به رسمیت بشناسند و این قدر در مسائل خلافی، حساسیت از خود به خرج ندهند.» [۳۵]
فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه، ش ۴ و ۵ سال ۱۳۸۲، ص۱۹۲-۱۹۳.
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبعسایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«محمد واعظ زاده خراسانی». |